Psychology روانشناسی

کودکانی که زیاد درباره خدا می پرسند


 


توصیه هایی به والدینی که کودک شان زیاد درباره "خدا " از آنها سوال می کند.

● سعی نکنید به همه سوالات کودک در این مورد پاسخ دهید. بهتر است در ابتدا وقتی از شما می پرسد خدا کجاست یا چیست؟ و یا سوالاتی مشابه در مورد خدا می پرسد، بگویید: «خودت چه فکر می کنی؟!» شما با این پرسش می توانید دانسته های کودک خود را محک بزنید و بر اساس معلومات و اطلاعات او یک سری صحبت های تکمیلی داشته باشید. اگر بلافاصله پس از سوال او جواب دهید: «خدا در آسمان هاست و تو را می بیند...» گاهی به جای اینکه کودک (معمولا در سنین پایین درک درستی از مفاهیم وجود ندارد) احساس امنیت کند و بداند که خدا مراقب اوست، مضطرب می شود که کسی در حال پاییدن اوست. شاید شما تنها با مطرح کردن اینکه «خودت چی فکر می کنی؟» متوجه شوید ناراحتی او و آنچه باعث شده این سوال به ذهن اش آید، چیست و او را که در سن درک و فهم نیست، درگیر مفاهیم عرفانی و عمیق نکنید.

متاسفانه گاهی اوقات شاهدیم والدین وقتی تصمیم می گیرند با کودک خود صحبت کنند و به ویژه به یک پرسش او پاسخ دهند، آنچنان غرق سخنرانی می شوند که فراموش می کنند مخاطب شان کیست. آنها فکر می کنند اگر اطلاعات کامل ندهند یا از کلمات آنچنانی استفاده نکنند، از ابهت شان نزد بچه ها کم می شود و ممکن است آنها را نادان بدانند. کافی است با کلمات ساده ای جوا ب اش را بدهید.

⚫️ بر اساس اطلاعاتی که خودمان قبلا در اختیار بچه ها قرار داده ایم آنها سوالاتی در مورد خدا و اینکه خدا کجاست، چه شکلی است و... از ما بپرسند؛ سوالاتی که امکان دارد ما را دستپاچه کند و ندانیم چه طور جواب بدهیم؛ جوابی که هم درخور مطلب باشد و هم اینکه قابل فهم باشد.

گاهی اوقات می بینیم بزرگ ترها، چه پدرو مادر و چه در مربیان مهد یا مدارس، اطلاعاتی که به بچه ها در مورد خداوند می دهند، بیشتر از جهت منفی است و به آنها تلقین می کنند خداوند وجودی است که دایم در پی یافتن معایب شماست تا شما را مواخذه و تنبیه کند: «دروغ گفتی؟! خداوند تو را دوست ندارد؛ چون اصلا دروغگوها را دوست ندارد»، «پدر و مادرت را اذیت کردی؟ خداوند تو را دوست ندارد چون او هر کسی را که پدر و مادرش را اذیت کند، دوست ندارد» و ... اگرچه این جمله که «خداوند دروغگوها ر دوست ندارد» می تواندجزو آموزه های دینی تلقی شود اما این لحن برای کودک، قابل درک وپذیرش نیست. به واژه «خدا تو را دوست ندارد» و بار منفی آن بیندیشید.شما با این جمله ها به کودک می گویید خداوند موجودی است که منتظر نشسته تا تو را ارزیابی کند و مراقب کارهای خوب و بد توست و در نتیجه باید همیشه از او بترسی؛ در حالی که باید در ابتدا عواطف مثبت را در مورد خداوند در ذهن و ضمیر او شکل دهید؛ اینکه او خیلی مهربان است، بچه هارا دوست دارد؛ مراقب آنهاست و ... یادمان باشد همان طور که در ادای کلمات تربیتی دقت می کنیم و به جای بچه بد یا بچه خوب، کار آنها را و رفتارشان را با لفظ خوب و بد یاد می کنیم، بهتر است در مورد خداوند نیز تذکر دهیم که خداوند کارهای بد را دوست ندارد. به کار بردن جمله مثبت الزامی است. به جای «دروغگو دشمن خداست و یا خدا زبان دروغگوها را می سوزاند» بهتر است از این جمله استفاده شود: «خدا آدم های راستگو را دوست دارد.»

⚫️با بچه ها درمورد بهشت و دوزخ صحبت نکنیم و هرگز نگوییم اگر فلان کار را کردی می روی جهنم یا می روی بهشت! زیرا آنها درک درستی نخواهند داشت و این برداشت هایی که ما با ذهن محدود خود از قرآن و احادیث داشته ایم باید نزد خودمان بماند. حتی نباید به بچه ای که مادرش را از دست داده بگوییم مادرت الان در بهشت است؛ جایی که از اینجا بهتر است و چنین و چنان (توصیف بهشت)؛ چون تصویر ذهنی او مساوی با واقعیت نخواهد بود، بلکه مساوی می شود با آنچه ما از دین یا خدا و بهشت برداشت کرده ایم که قطعا ناقص و از درک او خارج است.

کافی است کودک زیر ۶سال بداند خدا مساوی است با خوبی واگر کار خوب بکند، خدا خوشحال می شود؛ همان طور که والدین او شاد می شوند. اگر آنها در مورد وجود خدا پرسیدند، باید ردپاهای خداوند که همان آفریده های اوست مورد اشاره قرار بگیرد و آنها بدانند هر چیزی یک آفریننده دارد. شاید اشاره به ردپاهایی که روی برف مانده، جالب باشد؛ در حالی که آن افراد را نمی بینیم اما حتما وجود داشته اند که این ردپاهای شان را می بینیم.

 

کلمات کلیدی:

سوالات کودک درباره خدا

 

 

 

موضوعات روانشناسی

      سایر خدمات:

      

      

      روانشناسی سرطان:

       ارتباط با ما:

        درباره ما

      عضویت در سایت

      عضویت در موسسه

      سفارش کتاب