گفتگو با مبتلایان سرطان:
خانم بهزاد
س- خانم بهزاد، آیا هیچ وقت فکر میکردید که به سرطان مبتلا شوید؟
ج- بله، با این فکر بیگانه نبودم. چون رشته من پرستاری بود و با این بیماری آشنایی داشتم، میدانستم که هر کس ممکن است به این بیماری دچار شود.
س- چه طور به بیماری خودتان پی بردید؟
ج- در معده خدم احساس ناراحتی میکردم. پس از معاینات اولیه، انجام آندوسکوپی و نمونهبرداری متوجه شدم که به این بیماری مبتلا هستم.
س- وقتی که متوجه مسأله شدید چه احساسی داشتید؟
ج- طبیعتاً دچار وحشت شدم. اما خوشبختانه این حالت زیاد در من ادامه نداشت.
س- در چه سالی این اتفاق برای شما افتاد؟
ج- سال 1371.
س- بعد چه کردید؟
ج- با یک جراحی کاملاً موفقیت آمیز و یک سال شیمی درمانی شدید از این بیماری رها شدم.
س- بیمار تا چه حد میتواند به خودش کمک کند و این کمک، چگونه است؟
ج- زدودن وحشت از خود، بزرگترین کمکی است که بیمار میتواند به خودش بکند. عصبی نشدن و مسائل را به آرامی از سر گذراندن، برای همه آدمها به ویژه این نوع بیماران، بسیار مؤثر است. امروزه ارتباط میان بیماری سرطان و ناراحتیهای عصبی ثابت شده است. از سوی دیگر اعتماد به پزشک و اجرای دستوراتش برای بیماران بسیار ضروری است.
س- رفتار خانواده تا چه اندازه در درمان بیماران مؤثر است؟
ج- کمکهای روحی و همدلیهای خانواده و دوستان، برای بیمار سرطانی پشت گرمی است. وقتی پی میبری که وجودت برای دیگران چقدر اهمیت دارد، دیگر هیچ بیماری قادر به نابودی تو نمیشود.
*بسیار سپاسگزاریم که در این مصاحبه شرکت کردید؟
منبع: کتاب گفتگو با بیماران شفا یافته (رویش سبز زندگی) "انجمن امداد به بیماران سرطانی ایران"