Psychology روانشناسی

گفتگو با مبتلایان سرطان: 

خانم تابان


 

س- خانم تابان، قبل از این بیماری آیا هرگز فکر می­کردید که سرطان بگیرید؟

ج- نه هیچ وقت. چرا باید به سرطان مبتلا می­شدم!؟

س- چطور متوجه بیماری­تان شدید؟

ج – از درد دستم. اوایل اهمیتی به آن نمی­دادم. اما درد شدید شد و به جاهای دیگر هم سرایت کرد. با نمونه­برداری متوجه شدند که سرطان دارم و «ماستکتومی» شدم.

س- چند سال از این بیماری می­گذرد؟

ج- 10 سال.

س- پس از «ماستکتومی» چه کردید؟

ج- 15 جلسه شیمی­درمانی شدم و 25 جلسه رادیوتراپی.

س- الان حالتان چطور است؟

ج- کاملاً خوب. هیچ مشکلی ندارم.

س- آیا به پزشک­تان مراجعه می­کنید؟

ج- بله، هر وقت که لازم باشد.

س- فکر می­کنید که برخورد خانواده با چنین بیمارانی باید چگونه باشد؟

ج- همراهی خانواده با بیمار مؤثر است. هیچ کس نمی­تواند بگوید که در ابتدای امر بیماری برایش اهمیتی نداشته است. رنج ناشی از نگاه­های ترحم­آمیز دیگران، از خود بیماری برای بیمار بیشتر است.

*بسیار سپاسگزاریم که در این مصاحبه شرکت کردید؟

 


منبع: کتاب گفتگو با بیماران شفا یافته (رویش سبز زندگی) "انجمن امداد به بیماران سرطانی ایران"

روانشناسی سرطان

      سایر خدمات:

      

      

      روانشناسی سرطان:

       ارتباط با ما:

        درباره ما

      عضویت در سایت

      عضویت در موسسه

      سفارش کتاب