گفتگو با مبتلایان سرطان:
دکتر طوفان
س- قبل از این که بیماری به سراغ شما بیاید هرگز فکر می کردید به سرطان مبتلا شوید؟
ج- من از سلامت بیش از اندازه برخوردار بودم و اصلاً به این فکرها نبودم. تا سال 67 به بیماری ای، غیر از آنژین و بیماریهای معمولی مبتلا نشده بودم. وقتی متوجه این بیماری به قول معروف وحشتناک شدم به ناچار اقدامات شدید درمانی را با سرعت و شدّت انجام دادم.
س- به این ترتیب نیازی به فکر کردن نیست. این بیماری ممکن است به سراغ هر کسی بیاید وقتی که قرار باشد یک سوم از مردم جهان به این بیماری مبتلا شوند چه بسا که ما هم جزء همین یک سوم باشیم. پس همان بهتر که همیشه مراقب سلامتی خود باشیم.
ج- همین طور است. خود درمانیها را باید حذف کرد. من که به این بیماری دچار شدم یک دکتر داروساز هستم و مدتها از یبوست روده رنج میبردم و از داروهای ملیّن استفاده میکردم. با وجود استفاده از این داروها یک شب از درد روده و کولیت نتوانستم تا صبح بخوابم. بعد از مدتی متوجه شدم درمان کولیت مشکل مرا حل نمیکند و خونریزی هم چنان ادامه دارد. برای درمان بهتر، به دوستانم از اساتید دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه تهران مراجعه کردم و نتیجه گرفتم.
90 درصد درمان با جراحی صورت گرفت و 10 درصد دیگر با شیمی درمانی. بسیاری از افراد با شنیدن نام شیمی درمانی مشکلاتی با این بیماری و درمان آن پیدا می کنند. مثل این که دنیا به آخر رسیده است. به هر حال اگر همان یبوست را از اول پیگیری میکردم دیگر مجبور نبودم این همه هزینه و ناراحتی را تحمل کنم.
س- آقای دکتر شما معتقد هستید که بخش عمده درمان با جراحی انجام میگیرد و 10 درصد با شیمیدرمانی. پس به این ترتیب، نباید به شیمی درمانی زیاد اهمیت داد؟
ج- شیمی درمانی اهمیت زیادی دارد، چون به هنگام جراحی یک تعداد از سلولهای سلرطانی باقی میمانند که باید پاک شوند به اجبار باید شیمی درمانی کنیم تا از طریق جریان خون بتوانیم تمام سلولهای آلوده را از بین ببریم و دوره درمان را کامل کنیم.
س- به این ترتیب معتقدید شیمی درمانی عوارضی دارد که خیلیها از آن میترسند، آیا فکر میکنید راهی وجود دارد که این ترس را از بین ببریم؟
ج- اصولاً داروهایی که در شیمیدرمانی مصرف میشود برای سلولهای بیمار سم است و عوارض آن اکثراً ظاهری است (ریزش مو)، باید با آنها مبارزه کرد. با پیادهروی، ورزش، خوردن آب میوه و گوش دادن به موسیقی. بعد از قطع درمان، تمام عوارض ایجاد شده از بین میروند.
س- این سؤال پیش می آید که وقتی شما به این بیماری مبتلا شدید خانواده شما چه برخوردی داشتند؟
ج- خانواده ام به علت عدم آگاهی، مثل همه مردم با این بیماری برخورد کردند و فکر میکردند که آخرش مرگ است. به هر صورت مرگ برای همه است، یک فرد سالم هم ممکن است بمیرد ولی چگونه زندگی کردن بسیار مهم است. آدم نباید خودش را بدون تلاش و پیگیری تسلیم مرگ کند. تسلیم این چنین مرگی شدن را قبول ندارم.
پزشک آنکولوژیست (متخصص سرطان) به من گفت شما بطور حتم درمان می شوید چون روحیه بالایی دارید. ایشان می گفتند کسانی که دچار افسردگی می شوند در اثر همین افسردگی از بین می روند نه در اثر بیماری.
س- اصولاً به نظر شما برخورد خانواده تا چه اندازه در روحیه بیمار مؤثر است؟
ج- خانواده همه نگران سلامتی بیمار هستند ولی برخورد بای منطقی باشد. دلسوزیهایی که در این موقع میشود بیشتر بیمار را افسرده میکند، در این هنگام باید برنامه های تفریحی برای بیمار ترتیب داد.
س- هنوز هم، هر چند وقت یکبار به پزشک مراجعه میکنید؟
ج- بله. این قانون است که فرد مبتلا تا 5 سال، هر ماه یا هر دو ماه باید به پزشک مراجعه کند و بعد با نظر پزشک این مدت افزایش می یابد. و من هنوز هر 6 ماه به پزشک مراجعه می کنم.
*از شما سپاسگزاریم که در این مصاحبه شرکت کردید.
منبع: کتاب گفتگو با بیماران شفا یافته (رویش سبز زندگی) "انجمن امداد به بیماران سرطانی ایران"