سازگاری با سرطان

سازگاری در سرطان به مجموعه نگرش ها و عملکردهایی اطلاق می شود که فرد برای بقا سلامت، تندرستی، احساس خوشبختی و غلبه بر استرس هایی که به علت ابتلا به سرطان ایجاد می گردد، اتخاذ می شود. البته سازگاری با سرطان فرایندی است که در طول زمان انجام می شود. این سازگاری با تغییراتی در روش زندگی فرد همراه است که نیازمند برنامه ریزی است.


مشاوره تلفنی(غیرحضوری) و حضوری برای بیماران سرطانی

 

ما شرایطی را فراهم کردیم تا بیماران سرطان به راحتی و در اسرع وقت بتوانند با روانشناسان و مشاوران موسسه به صورت حضوری یا غیرحضوری(تلفنی) در ارتباط باشند. لذا در راستای کمک به شما عزیزان این وب سایت روانشناسی سرطان را به شما معرفی می کنیم. تا بیماران از خدمات رایگان ما بهره مند شوند (البته در صورتی که دوره مشاوره را به طور کامل سپری نمایند، تمام هزینه های مشاوره روانشناسی به آنها برگردانده خواهد شد). همچنین فایل های صوتی، کتاب ها، ویدوئوهایی و مقالاتی را در اختیار شما عزیزان قرار می دهیم.

در صورتی که به کمک نیاز دارید با ما تماس بگیرید.

نقش روانشناسی در سرطان ها

سرطان خون و روانشناسی

سرطان پروستات و روانشناسی

سرطان پوست و روانشناسی

سرطان ریه و روانشناسی

سرطان سینه و روانشناسی

سرطان مثانه و روانشناسی

 
 

سرطان اصطلاح استرس زایی است که معمولا باعث اضطراب، ناتوانی، ناامیدی و حتی مرگ می شود. سرطان از گروه بیماری هایی است که بر تمام  جنبه های زندگی بیمار تاثیر می گذارد، بنابراین بیشترین ترس از بیماری که تا به حال شناخته شده است مربوط به ترس از سرطان است. استرس مرتبط با تشخیص سرطان ممکن است مشکلات جدیدی را ایجاد کرده و مشکلات موجود را تشدید کند که باعث پیچیدگی های بیشتری در زندگی فرد مبتلا به سرطان خواهد شد. شناسایی عوامل مرتبط با اختلالات روانی در بیماران مبتلا به سرطان و عوامل روانشناختی توجه زیادی را به خود جلب کرده است زیرا شناخت این عوامل می تواند از طریق اعمال مداخلات روانی مناسب باعث ارتقا روند درمان شود. اگر چه عوامل روانشناختی مختلفی به عنوان وامل پیش بینی کننده ابتلا به افسردگی، اضطراب و PTSD در بیماران مبتلا به انواع مختلف سرطان شناخته شده اند، مشکلات روانشناختی منحصر به فرد بیماران مبتلا به سرطان مثانه/کلیه ممکن می توانند موانع مهمی بر سر راه پیشگیری از بروز اختلالات روانی در این بیماران باشند. بنابراین، عوامل روانشناختی مرتبط با این بیماری، به منظور تعیین استراتژی های موثر برای پیشگیری از افسردگی، اضطراب و PTSD باید شناسایی شوند.

سازگاری با سرطان:

بسیاری از افراد پس از اطلاع از تشخیص سرطان در زمینه سازگاری با آن در زندگی شخصی و خانوادگی دچار سطح بالایی از ناتوانی و ناامیدی می شوند. این بیماران برای بازگشت به زندگی عادی خود نیازمند کمک هایی جهت سازگاری و برآورده شدن نیازهای مختل شده خویش می باشند. لازاروس و فولکمن (1984) مقابله را تلاش های شناختی و رفتاری پیوسته و دایم برای اداره خواسته های بیرونی و درونی ویژه ای که فراتر از منابع فرد ارزیابی می گردد،تعریف کرده اند. در ارتباط با نظریه فولکمن و لازاروس، نظریه سازگاری روانی با سرطان ارائه شده است. سازگاری در سرطان به مجموعه نگرش ها و عملکردهایی اطلاق می شود که فرد برای بقا سلامت، تندرستی، احساس خوشبختی و غلبه بر استرس هایی که به علت ابتلا به سرطان ایجاد می گردد، اتخاذ می شود. و البته سازگاری با سرطان فرایندی است که در طول زمان انجام می شود. این سازگاری با تغییراتی در روش زندگی فرد همراه است که نیازمند برنامه ریزی است. افراد از طرق گوناگون سازگای ایجاد می کنند. افراد برای سازگاری عمدتاً از راهبردهای مسئله مدار، هیجان مدار و اجتنابی استفاده می کنند. بیماران مبتلا به سرطان برای سازگاری با بیماری بیشتر از راهبردهای معنوی، حمایت اجتماعی، امیدواری، بازسازی شناختی و ... استفاده می کنند. البته بیشتر تحقیقات نیز نشان می دهد که پرکاربردترین روش سازگاری بیماران با سرطان راهبرد سازگاری معنوی است. بدین مفهوم که بیماران خواست الهی را بر خواست الهی ر بر خواست خود یا هر کس دیگری ارجح و خود را موظف به تسلیم به خواست خداوند می دانستند. نتایج بسیاری از مطالعات نشان داد که بیمارانی که سازگاری خوبی نشان دهند کمتر مضطرب یا افسرده می گردند و میزان کمتری از توجه و رسیدگی پزشکی را درخواست می کنند.

کارکرد روانی و جسمانی بیمارانی که شرایط پزشکی یکسانی دارند کاملاً با یکدیگر متفاوت است. دو بیمار ممکن است درجه یکسانی از بیماری یا آسیب جسمانی را تجربه کنند ولی پاسخ های روانی متفاوتی به آن بیماری جسمی بدهند. گوناگونی روش هایی که بیماران بیماری جسمی خود را تبیین می کنند و به آن پاسخ می دهند براساس مدل خودتنظیمی لونتال مورد بررسی قرار گرفته است. این مدل بر اهمیت بازنمایی بیماری به وسیله بیمار تاکید می کند. البته بازنمایی بیماری براساس ماهیت و فرایند بیماری ممکن است با سازگاری روانی و کیفیت زندگی ارتباطات متفاوتی داشته باشد. بیمارانی که درباره بیماریشان دیدگاه منفی تری دارند، احتمال بیشتری دارد که افسرده شوند. بیمارانی که بیماریشان را خطرناک تر، مزمن تر و غیر قابل کنترل تر می دانند منفعل تر می شوند، ناتوانی بیشتری را گزارش می کنند، کارکرد اجتماعی ضعیف تر و مشکلات روانی بیشتری دارند. ادراک بیمار درباره کنترل نشانه ها و یا طول دوره بیماری با حالات خلقی او مانند افسردگی ارتباط دارد. تحقیقات نشان می دهد که کنترل ادراک شده، بهبود یافتن و رهایی از ناتوانی را پیش بینی می کند. بارتن معتقد است که در شناخت درمانی افسردگی باید بر معنادهی مربوط به رویدادهای آشکارساز تاکید بیشتری داشت. اختلالات روانی اغلب با معنادهی های دردناک و نامطلوب همراه است. بک توضیح می دهد که چگونه شناسایی معناهایی که هر فرد به رویدادها می دهد به توضیح رویدادها کمک می کند. در واقع معنادهی عامل اصلی سازگاری با بیماری جسمی است. چگونگی ارزیابی بیماران از سرطان بر واکنش آنها نسبت به آن و چگونگی مقابله و سازگاری با سرطان تاثیر می گذارد. به عبارتی بین باورها و شیوه ی سازگاری فرد رابطه وجود دارد. موری و گریر(2002) از مثلث شناختی در بیماران سرطانی نام می برند. مثلثی که یک ضلع آن دیدگاه فرد نسبت به تشخیص سرطان و اضلاع دیگر آن کنترل بیماری و پیش آگهی قرار دارد. مثلاً اگر کسی تشخیص سرطان بسیار بدخیم بداند (ضلع تشخیص) و براین باور باشد که برای درمان بیماری کاری از دستش بر نمی آید(کنترل بیماری) و نسبت به ضلع آینده کاملاً ناامید باشد (پیش آگهی منفی) طبیعی است که ناامید شود و احساس درماندگی کند. باورهای ناکارآمد و احساس ناامیدی به خلق افسرده دامن می زنند و سبب می شوند که اطلاعات دریافتی مربوط به سرطان و درمان به گونه ای سوگیرانه پردازش شوند

ادامه مطلب.

 

 

تاثير هنر بر درمان سرطان:

به گزارش سرويس «بهداشت و درمان» خبرگزاري دانشجويان ايران، به گفته دانشمندان، هنر مي‌تواند بر كاهش درد و حالات عصبي بيماران مبتلا به سرطان نقش قابل توجهي را ايفا كند. در قالب يك پروژه تحقيقاتي جديد، 50 بيمار آمريكايي در يك تحقيق گسترده 4 ماهه حضور يافتند. اين افراد گفتند كه پس از صرف زمان حدود يك ساعت در پروژه‌هاي هنري آن هم بر اساس انتخاب خودشان، كاهش قابل توجهي در مشكلاتي همچون درد، خستگي، افسردگي، عصبانيت، بي ميلي، تنگي نفس بروز يافته است.

اين تحقيقات همچنين نشان داد كه تنها موردي بوده است كه شركت در فعاليت‌هاي هنري تاثيري بر آن نداشته است. به گفته يكي از دانشمندان حاضر در اين تحقيق هنر درماني امروزه تبديل به يكي از شيوه‌هاي درماني مناسب و كارساز براي بيماران سرطاني شده است تا با فراموش كردن درد خود، اميدهايي در خصوص درمان آنها پديدار شود.

وي افزود: در حال حاضر بيماران سرطاني گرايش قابل توجهي به راهها ‌و شيوه‌هاي درماني جايگزين روي آورده‌اند تا دردهاي خود را كاهش دهند. آنها دوست دارند تا كيفيت زندگي خود را بالاتر برده تا بيشتر و بهتر بر اساس فائق آيند. اين دانشمند گفت: ‌اين تحقيق آغازگر تحقيقات مهم در خصوص نشان دادن نقش مهم هنر درماني در كاهش درد بيماران سرطاني است.


اخبار جدید